لبخند که زد به یاد ماه افتادم چشمک زد و به روز سیاه افتادم "لا حول و لا..." براش مى خواندم که با هول و ولا درون چاه افتادم.
پینوشت
گرفتار چال لب و خال لب بشی الهی
تو هم گرفتار زبون و ادب و وقارش بشی