خلوتخانه عاشق و معشوق

لحظاتی برای آرامش و امید و عاشقی

خلوتخانه عاشق و معشوق

لحظاتی برای آرامش و امید و عاشقی

سخت است

مثل آن لحظه که حفظ غم ظاهر سخت است

ماندن چشم به دنبال مسافر سخت است


چشمهایت ، دل من ، کار خدا یا قسمت

و در این غائله تشخیص مقصر سخت است


ساحلی غم زده باشی چه کسی می فهمد

که فراموشی یک مرغ مهاجر سخت است


مثل یک کوچه بن بست خرابت شده ام

گاهی ازمن بگذر،حسرت عابرسخت است!


قرص آن صورت ماهت شده یادآور قرص

بادو تاقرص هم آرامش خاطر سخت است


درمسیری که تورفتی همه شاعرشده اند

باتو شاعرشدن قرن معاصر سخت است


کوچه باغربت خودبعد تویادم داده

دل سپردن به قدمهای مسافرسخت است


علی صغری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد