خلوتخانه عاشق و معشوق

لحظاتی برای آرامش و امید و عاشقی

خلوتخانه عاشق و معشوق

لحظاتی برای آرامش و امید و عاشقی

پر از تو

آن‌قدر از تو پُرم که 

بایستم مقابلِ باد

پشت سرم

جهان مست می‌شود..!



سخت است

مثل آن لحظه که حفظ غم ظاهر سخت است

ماندن چشم به دنبال مسافر سخت است


چشمهایت ، دل من ، کار خدا یا قسمت

و در این غائله تشخیص مقصر سخت است


ساحلی غم زده باشی چه کسی می فهمد

که فراموشی یک مرغ مهاجر سخت است


مثل یک کوچه بن بست خرابت شده ام

گاهی ازمن بگذر،حسرت عابرسخت است!


قرص آن صورت ماهت شده یادآور قرص

بادو تاقرص هم آرامش خاطر سخت است


درمسیری که تورفتی همه شاعرشده اند

باتو شاعرشدن قرن معاصر سخت است


کوچه باغربت خودبعد تویادم داده

دل سپردن به قدمهای مسافرسخت است


علی صغری

خرابت میکند

مثل موسیقی آرامی که خوابت می کند
عشق می آید به آسانی خرابت می کند

هرچه می گویی که بکذر دوری از او بهتر است
فال حافظ باز با شعری مجابت می کند

می شکستی کاش با حرفی سکوتم را که گاه
خواهش یک شیشه را سنگی اجابت می کند

خمره خمره درد ها می گذارم زیر خاک
دل نترس این خمره ها روزی شرابت می کند 

ایام زیارت مخصوص



از گریه پُرم ... شبیه اقیانوسم
محتاجِ سفر به نقطه ی پابوسم

ای کاش ، میان زائرانش بودم
جامانده ای از زیارتِ مخصوصم

سیب گلاب



صورتت سیب گلابیست که خوردن دارد


گونه ات بوسه که نه؛ گاز گرفتن دارد...


لبخند بزن

بزن  لبخند ،  لبخندت

 قشنگ است

دوچشمان سمرقندت 

قشنگ است


نمی دانم  چه  دینی  داری ، 

 امّا

خدایی که  خداوندت

 قشنگ است


کـاوه احمــدزاده


بگو من قدردان زحماتت هستم

زن ها نمیگویند "دوستت دارم"

آن ها دوستت دارم هایشان را 

هر روز صبح رویِ میــز میچیننــد

تویِ غذایتان میریزنــد

اگــر رویِ مبل خوابتان بـرد

دوستت دارمِشان را

رویتان می کشـند

گاهی هم

یک دوستت دارمِ زرشکیِ خوشرنگَش را 

روی لب هاشان میمالند

و یا لای موهای بلندشان میبافنــد.


زن ها

نمیگویند

"دوستت دارم" 

زن ها

ثابت میکنند....!

..

  فاطمه صابری نیا