خالق لبخند هاے ناب ایرانی
سلام
اے لبانت ، سرخ تر از سیبِ
لبنانی سلام
ماه پنهانیِ من در ابرهاے
آسمان
همدم شبهاے دلگیر و پریشانی
سلام
چشم من، چشم تو را دید ولی دیده نشد
من همانم که پسندید و پسندیده نشد
یاد لبهای تو افتادم و با خود گفتم:
غنچهای بود که گل کرد ولی چیده نشد
من نظربازم و کم معصیتی نیست ولی
چهبسا طعنهزدنهای تو بخشیده نشد
ای که مهرت نرسیده ست به من، باور کن
هیچکس قدر من از قهر تو رنجیده نشد
عاشقت بودم و این را به هزاران ترفند
سعى کردم که بفهمانم و فهمیده نشد
سجاد سامانی
هم در به دری دارد و هم خانه خرابی
عشق است و مزین به هنرهای زیادی
بیچاره دل من که در این برزخ تردید
خورده ست به اما و اگرهای زیادی
سعید بیابانکی