خلوتخانه عاشق و معشوق

لحظاتی برای آرامش و امید و عاشقی

خلوتخانه عاشق و معشوق

لحظاتی برای آرامش و امید و عاشقی

مرد بودن کار سختی نیست...

دوست دارم که بر خلاف دلت، بیشتر شاعرانه فکر کنی
سعی کن چند ساعتی امروز، به من و این ترانه فکر کنی


می‌نشینم در آشپزخانه که بیایی و بعد عصرانه
هم به فکر من و خودت باشی، هم به اوضاع خانه فکر کنی


هر زمان شعر تازه می‌گویم، اختلال حواس می‌گیرم
تو برای کمک به من کافی‌ست به همین یک نشانه فکر کنی


می‌روم شام را ردیف کنم، تو بچین ظرف‌های قافیه را
شعر امشب بهانه‌ای شده است که به من بی‌بهانه فکر کنی


مرد بودن که کار سختی نیست، می‌نشینم به راحتی جایت
تو بیا جای من، ببین گاهی می‌توانی زنانه فکر کنی؟

#مریم_کرباسی_نجف_آبادی

باغبان رهایم کن

ای کاش رها کند منِ تنها را

این آهن زنگ‌خوردۀ رسوا را

پیچیده به داس کهنه‌ای پیچک عشق

ای کاش که باغبان نبیند ما را ...


#بیژن_ارژن


چشمان سیاهت 

به  سیاه چاله ماند

که هرکه دچارش شد

مفری نیافت

و بیچاره من...

چه کنم گر نکنم از لب تو یاد

زیبــای پـری روی پـری ماه پـری زاد

ای دخـتــــرِ افسـونـگـرِ آزاده ی آزاد


سیمین تـن گیسو زری چشم عقیقی
الماس نگاه، ای همه ات گنج خداداد


باید که بخوانی غزل سعدی شیراز
تا لمس کنی درد فرو خوردن فریاد


آدم چه کند با هیجانش وسط درس؟!
ناگاه که یاد تو و چشمان تو افتاد...؟!


با مـــزه ی ناگفتنیِ تــوت فـــرنگی...
شاعر چه کند گر نکند از لب تو یاد؟!