دوست دارم که بر خلاف دلت، بیشتر شاعرانه فکر کنی
سعی کن چند ساعتی امروز، به من و این ترانه فکر کنی
ای کاش رها کند منِ تنها را
این آهن زنگخوردۀ رسوا را
پیچیده به داس کهنهای پیچک عشق
ای کاش که باغبان نبیند ما را ...
#بیژن_ارژن
زیبــای پـری روی پـری ماه پـری زاد
ای دخـتــــرِ افسـونـگـرِ آزاده ی آزاد
سیمین تـن گیسو زری چشم عقیقی
الماس نگاه، ای همه ات گنج خداداد
باید که بخوانی غزل سعدی شیراز
تا لمس کنی درد فرو خوردن فریاد
آدم چه کند با هیجانش وسط درس؟!
ناگاه که یاد تو و چشمان تو افتاد...؟!
با مـــزه ی ناگفتنیِ تــوت فـــرنگی...
شاعر چه کند گر نکند از لب تو یاد؟!