خلوتخانه عاشق و معشوق

لحظاتی برای آرامش و امید و عاشقی

خلوتخانه عاشق و معشوق

لحظاتی برای آرامش و امید و عاشقی

عاشقانه

غفلـت از یـــار گرفتـــار شـــدن هم دارد
از شما دور شدن ، زار شدن هم دارد

هر که از چشم بیفتاد، محلش ندهند
عبد آلوده شده خوار شدن هم دارد
 
عیب از ماست که هر صبح نمیبینیمت
چشم بیمار شده تار شدن هم دارد

همه با درد به دنبال طبیبی هستیـــم
دوری از کوی تو بیمار شدن هم دارد

ای طبیب همه انگار دلـــــت با ما نیـست
بد شدن، حس دل آزار شدن هم دارد

آنقدر حرف در این سینه ی ما جمع شده
این همه عقده تلنبار شدن هم دارد

از کریمان، فقرا جود و کرم می خواهند
لطف بسیار طلبکار شدن هم دارد

نکنــــد منتــــــظر مــــردن مـــــایی آقـــا
این بدی مانع دیدار شدن هم دارد

ما اسیریم اسیر غم دنیا هستیــــــــــم
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد


عاشقانه



سخن بی تــــــــو مگر جای شنیدن دارد؟!
نفسم بی تــــــــو کجا نای دمیدن دارد؟!


علت کوری یعقوب نبی معلوم است!
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد؟


و خدا خواست که یک عمر نبیند یعقوب
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد

راه خوشبختی


وقتی وارد رابطه زناشویی می شوید بسیار مهم است که به این نکات اهمیت بدهید. 

 

بسازید: 

چگونه بسازید؟ یک رابطه سرشار از احترام و تحسین بسازید. به رفتار و گفتار همسر تان اهمیت بدهید. زن و شوهر هایی که در یک رابطه سالم قرار می گیرند به جزیی ترین رفتار و عملکرد همسرشان اهمیت می دهند وبا گفتن «از تو ممنونم» احترام و شخصیتش را حفظ می کنند. پس گام اول را با این اصل شروع کنید که برای داشتن رابطه سالم بیشتر تحسین کنید و کمتر ایراد بگیرید. 

 

جستجو کنید: 

چه چیزی را جستجو کنید؟ ساده است. به دنبال شناخت علایق همسرتان باشید و سعی کنید مشترکاتی بیابید که هر دو از ماندن در این رابطه لذت ببرید. به جستجوی تجربه های مشترک جدید بروید تا خاطرات لذت بخشی از زندگی زناشویی بسازید. 

 

قوانین زناشویی داشته باشید:

 چه قوانینی؟ مثلا قانون عذرخواهی از یکدیگر. اگر اشتباهی از شما سر می زند صادقانه از همسرتان عذربخواهید. گفتن«متاسفم» شاید خیلی سخت به نظر بیاید اما این جمله بسیار شفابخش است. پایبند به این قوانین باشید و مطمئن باشید که در برابر چنین رفتاری همسرتان به شما اعتماد خواهد کرد.

حدیث عشق



امام صادق علیه السلام :


هر چه محبت مرد بر زن 

بیشتر گردد، 

بر فضیلت ایمانش افزوده می‏شود.


﴿من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۲۵۱﴾


عاشقانه

از بخت بدم شهــره به شیرینی قندی !
ای کــــــاش کـه لازم نشـود باز بخندی

آنقدر تو ماهی که ندارد عجب اینکه

هرکس که تو را خواست، رَوَد رو به بلندی



گاهی شعر تنها آرامم می کند


عاشقانه

در دلم این روزها چیزی به جز آشوب نیست
اهل قاجاری و در فکرت به جز سرکوب نیست

قلب من همچون درختی شد ولی این را بدان
این که رویش یادگاری مینویسی چوب نیست

طعنه های اهل کنعان تلخ تر از مردن است
دوری یوسف دلیل گریه ی یعقوب نیست

زخم من با زخم های تازه بهتر می شود
خاطراتت را بیاور حالم اصلا خوب نیست

هی نگو پای تمام غصه هایت صبر کن
غصه های من شبیه غصه ی ایوب نیست

عاشقانه

ﻓﻜﺮ ﻛﻦ ﻭﻗﺖ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺰﻧﺪ

ﭼﻚ ﭼﻚ ﭼﺘﺮ ﺗﻮ ﺩﺭ ﮔﻮﺵ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺑﺰﻧﺪ


ﻧﻔﺴﻢ ﺣﺒﺲ ﺷﻮﺩ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺟﺮﻣﻢ ﺑﺎﺷﺪ

ﺍﺑﺮ ﺑﯿﻦ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻣﯿﻠﻪ ﯼ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﺰﻧﺪ


ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺳﯿﻨﻪ ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﻛﻮﺑﺪ

ﺩﺭ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺑﺰﻧﺪ


ﺑﺮﮒ ﺳﺒﺰﯼ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﺎ ﺗﺤﻔﻪ ﯼ ﺩﺭﻭﯾﺶ ﻛﻦ ﺍﯾﻦ

ﻧﺎﺯ ﭼﺸﻤﯽ ﻛﻪ ﺳﺮﺍﺯ ﺭﯾﺸﻪ ﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺰﻧﺪ


ﻣﻮﯼ ﻣﻦ ﺑﺤﺮ ﻃﻮﯾﻠﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺳﺘﺖ ﺩﺭ ﺁﻥ

ﻣﻮﺝ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﻃﻐﯿﺎﻥ ﺑﺰﻧﺪ


ﻋﺸﻖ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﻫﻤﻪ

ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻗﺪﻣﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺁﺳﺎﻥ ﺑﺰﻧﺪ


ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﻏﻢ ﯾﻚ ﻗﻄﺮﻩ ﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻭﻗﺘﯽ

ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺯﺩﻩ ﯾﻚ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺗﻮﻓﺎﻥ ﺑﺰﻧﺪ


ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﻧﻔﺲ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺁﻧﺠﺎﯾﯽ ﻛﻪ

ﺳﯿﻨﻪ ﯼ ﺩﺍﻍ ﻧﯽ ﺁﺗﺶ ﺑﻪ ﻧﯿﺴﺘﺎﻥ ﺑﺰﻧﺪ


ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﻏﻢ ﺑﺮﮔﯽ ﻛﻪ ﺩﻟﺶ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ

ﺑﻪ ﺗﻦ ﺷﺎﺧﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻓﺼﻞ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺑﺰﻧﺪ


ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﻛﻪ ﺯﻧﯽ ﺍﺯ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﻌﺮ ﺷﻮﺩ

ﻭ ﻫﻮﺍﯾﺶ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﺮﺩ ﻏﺰﻟﺨﻮﺍﻥ ﺑﺰﻧﺪ


ﻓﻜﺮ ﻛﻦ ﭼﺸﻢ ﻛﺴﯽ ﺣﺎﻣﻠﻪ ﯼ ﺑﻐﺾ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ

ﻓﻜﺮ ﻛﻦ ﻭﻗﺖ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺰﻧﺪ


مهرا آریانمهر