خلوتخانه عاشق و معشوق

لحظاتی برای آرامش و امید و عاشقی

خلوتخانه عاشق و معشوق

لحظاتی برای آرامش و امید و عاشقی

چه کنم گر نکنم از لب تو یاد

زیبــای پـری روی پـری ماه پـری زاد

ای دخـتــــرِ افسـونـگـرِ آزاده ی آزاد


سیمین تـن گیسو زری چشم عقیقی
الماس نگاه، ای همه ات گنج خداداد


باید که بخوانی غزل سعدی شیراز
تا لمس کنی درد فرو خوردن فریاد


آدم چه کند با هیجانش وسط درس؟!
ناگاه که یاد تو و چشمان تو افتاد...؟!


با مـــزه ی ناگفتنیِ تــوت فـــرنگی...
شاعر چه کند گر نکند از لب تو یاد؟!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد